رضا سلیمان نوری | شهرآرانیوز؛ زندگی اجتماعی انسان از بدو خروج از غارها تاکنون دستخوش تغییرات گستردهای شده که پرداختن به این سیر نیازمند نوشتن مثنوی هفتاد من کاغذ است. با این همه، تمام تغییرات انجام شده در این دایره زمانی طولانی حول دو محور مهم افزایش رفاه و بهبود سطح امنیت انسان رخ داده اند و هیچ تغییر و تحول به بار نشستهای را نمیتوان پیدا کرد که باعث تحقق این دو اصل یا دستکم یکی از آنها نشده باشد. برای اینکه کلی گویی نکرده باشیم به عنوان نمونه نحوه تعامل انسان با دشمنان خود در دوران به اصطلاح شهرنشین شدن را بررسی میکنیم.
حفظ امنیت برای زندگی انسان شهرنشین در طول زمان مهمترین اصل بوده تا جایی که برای رسیدن به آن حاضر بوده نه تنها رفاه تعداد زیادی از هم نوعان خود را قربانی کند بلکه در صورت لزوم از رفاه خود و خانواده اش هم میگذشته تا احساس امنیت بیشتری کند. گواه این مدعا در حصار قرار گرفتن شهرها در طول زمان یا به عبارت بهتر از دوران آغاز درگیریهای قومی و بین شهری تا روزگار تجهیز شدن انسان به سلاحهای گرم مدرن است. حصاری که سازه آن در طول زمان چه از لحاظ مصالح و چه از منظر نوع چیدمان و ساخت دستخوش تغییرات بسیاری بوده است، اما همواره سه عنصر مهم یعنی دیوار، دروازه و برج نگهبانی در آن دیده شده است.
به عبارت بهتر این سه عنصر لازمه ایجاد دیوار نگهبان در اطراف هر مجموعه سرزمینی بوده اند که افرادی دارای برخی مشترکات مشخص تحت نظارت یک بزرگتر در آن زندگی میکرده اند. در بین این سه سازه وضعیت دیوار و دروازه مشخص و کارآیی هر کدام به صورت مشخص در نام آنها نهفته است، اما ماجرای برج چیز دیگری است و به همین دلیل هم در طول زمان این سازه بیشتر از دو همراه خود دچار تغییر و تحول ذاتی شده است. با توجه به اینکه این صفحه اختصاص به هویت و تاریخ شهر مشهد دارد در زیر کمی بیشتر درباره وضعیت برجهای شهر مشهد در طول تاریخ سخن خواهیم گفت.
حدود ۸۰۰ سال از تاریخ ایجاد نخستین برج و باروی مشهد گذشته است. براساس آنچه در اسناد مکتوب باقی مانده نخستین بار در قرن ۶ هجری قمری حصار و دیواری دورتادور شهر کشیده و چهار دروازه در چهار طرف این بارو برای رفت وآمد مردم تعبیه شده بود. در طرفین هر کدام از این دروازهها دو برج وجود داشته که در آن تعدادی نگهبان به صورت شبانه روزی برای حفاظت از دروازهها و کنترل نحوه ورود و خروج افراد حضور داشته اند. البته در حدفاصل هر دو دروازه تعدادی برج نگهبانی هم وجود داشته است که تعدادی نگهبان دیگر هم در آنها مشغول نگهبانی بوده اند. به دلیل نحوه نگارش خاص آن زمان مسائل جغرافیایی و نظامی آمار دقیقی از تعداد برجهای نگهبانی موجود در باروی نخستین شهر مشهد وجود ندارد.
نخستین برج و باروی مشهد در طول تاریخ دچار تغییرات بسیار و به دلیل نبود حکام لایق در بسیاری نقاط تخریب شده بود تا اینکه در عهد شاه طهماسب صفوی بار دیگر در دورتادور مشهد دیواری تعبیه و در فواصل مختلف آن تعدادی برج نگهبانی هم ایجاد شد تا از این سازه محافظت کامل شود. تنها تغییر عمده برج و باروی شاه طهماسبی نسبت به خلف قرن ششمی خود ایجاد دروازه پنجم شهر در محدوده پایین خیابان امروزین است که درست در پایان سازه جدید شهری این دوره یعنی خیابان ایجاد شده بود.
متأسفانه از تعداد دقیق برجهای این دوره هم اطلاعاتی در دست نیست، اما با توجه به شرایط اقلیمی مشهد و اهمیت آن در نزد صفویان و البته بررسی برج و باروهای دیگر ساخته شده در این عهد میتوان مدعی شد که این برجها دوطبقه بوده و در دیوارههای حدفاصل هر دو برج از هم نیز تعدادی تیرکش یا روزنه تیر وجود داشته است. این رخنهها بیشتر به صورت عمودی و باریک درست میشدند تا به این طریق تیرانداز کمتر در معرض تیر دشمن قرار گیرد. محل قرار گرفتن تیرکشها معمولا کمی پایینتر از لبههای بالایی دیوار بودهاست.
حصار شهر مشهد که در نزد مردم شهر به «بَحره» مشهور بوده در سالهای پس از حکومت صفویان تا دوران مشروطه هم برخلاف حملات متعددی که به این شهر شده از ثبات نسبتا خوبی برخوردار بوده است تا جایی که در تمام این دورانها شهر تنها وقتی برخی مدافعان اقدام به تخلیه برجهای اطراف شهر یا گشودن دروازهها کرده اند، سقوط کرده است. مهمترین دلیل این استقامت خوب نحوه جانمایی برجهای متعدد شهر بوده است. اسناد موجود بازگو کننده این موضوع مهم است که نه تنها در حدفاصل برجهای دفاعی شهر مشهد تعداد زیادی روزنه تیر یا همان تیرکش قرار داشته که از شکاف آنها مدافعان شهر مهاجمان را به تیر میبسته اند.
برجهای نگهبانی شهر هم از ساختار ویژهای برخوردار بوده اند. این برجها به نحوی ساخته شده بودند که هر کدام از برجها به دو برج ساخته شده قبل و بعد از خود احاطه داشته است و نگهبانان حاضر در هر برج میتوانسته اند افراد حاضر در دو برج دیگر را تیرباران کنند. بدین گونه اگر برجی به هر دلیل در اختیار نیروهای دشمن قرار میگرفته مدافعان شهر از طریق دو برج مجاور آن امکان نابود کردن دشمنان را داشته اند.
این حقیقت خاص نظامی، درست همان اصلی است که باعث شده برج و باروی شهر مشهد برخلاف نمونه هایی، چون ارگ بم از یک نظم هندسی خاص تبعیت نکرده و محدوده محصور در آن به عنوان شهر مشهد یک چندصدضلعی غیرمتقارن باشد.
نقشه مشهد و باروی دور آن براساس نقشه خانیکف - سال ۱۲۷۴ قمری
حصار شهر مشهد تا عصر مشروطه به طور کامل وجود داشت و علاوه بر لشکریان افرادی هم برای تعمیر و بازسازیهای احتمالی آن از سوی شخص والی به کار گرفته میشدند. اما پس از انقلاب مشروطه این مجموعه هم سرنوشتی، چون سایر برج وباروهای شهرهای مهم ایران پیدا کرد و به دو دلیل عمده؛ شرایط فرهنگی، اجتماعی ایجاد شده در شهر پس از مشروطه و نبود حکمران مقتدر دارای قدرت مالی خوب در سرازیری نابودی قرار گرفت.
البته در این بین نباید از ماجراهایی، چون شورش طالب الحق و یوسف خان هراتی و حضور گسترده روسها در شهر هم به سادگی گذر کرد، زیرا این وقایع در کنار تمام پیامهای ریز و درشت خود بازگو کننده این مهم بود که دیگر دیوار قطور و برجهای متعدد توانایی حفاظت از شهر را ندارند و فکر دیگری باید کرد و بدین گونه حفظ این سازه بزرگ دفاعی از دستور مسئولان شهر خارج شد و ناقوس مرگ آن به صدا در آمد. ناقوسی که البته تا خاموشی آن و مرگ کامل برج و باروی شهر نزدیک به ۵۰ سال صدایش شنیده شد.
حال که تا اینجا پیش رفتیم بد نیست بدانید که در دوران اوج حیات حصار دفاعی شهر و براساس مهمترین نقشه باقی مانده از دوران قاجار یعنی نقشه جولیس دالمج انگلیسی که حدود ۱۵۳ سال قبل یعنی سال ۱۲۴۸ شمسی ترسیم شده در آن دوران ۱۴۱ برج نگهبانی در دیواره دفاعی شهر یا همان بحره شهر وجود داشت.
البته این عدد بدون در نظر گرفتن برجهای دوگانه اطراف هر کدام از شش دروازه شهر ترسیم شده در این نقشه است و با توجه به اینکه دروازه میرعلی آمویه در این نقشه به دلیل همیشه بسته بودن لحاظ نشده میتوان مدعی شد در آن دوران یعنی حدود ۱۵۰ سال قبل ۱۵۵ برج نگهبانی برای حفاظت از عرصه حدود ۸۰۰ هکتاری مشهد ناصرالدین شاهی وجود داشته است. البته ۲۲ عدد از این برجها به نوعی خود حصاری در حصار بوده و نگهبانان حاضر در آنها حفاظت از ارگ حکومتی شهر واقع در محدوده باغ ملی و اطراف آن در خیابان امام خمینی (ره) کنونی را بر عهده داشته اند.
هر کدام از سه بخش دروازه ها، برجها و دیوار بحره شهر در سالهای آخر عمر زندگی جداگانهای داشتند. دروازهها نخستین بخش این سه گانه بودند که در همان دهه نخست سده ۱۴ هجری عمرشان به پایان رسید، اما بخشی از دیوار و تعدادی از برجهای نگهبانی شهر تا دهه ۴۰ قرن ۱۴ هجری هنوز قابل مشاهده بودند. البته در این بقا تفاوتی خاص وجود داشت و آن در نحوه استفاده از آنها بود.
بقایای دیوار شهر بی فایده باقی مانده و هر ازچندگاهی مأموران شهرداری دست به کار شده و آن را تخریب میکردند تا از سکونت برخی درماندگان و معتادان در آن خودداری کنند تا جایی که بر اساس گفته قدیمی هایی، چون علی ظریفیان، معلم کهنه کار، جغرافیای شهر با تخریب تکه کوچک دیوار کاهگلی موجود در محدوده خیابان کاشانی حدفاصل دو چهارراه عشرت آباد و زرینه کنونی یعنی جایی در مقابل هنرستان جلیل نصیرزاده این روزها در سال ۱۳۴۸ آخرین بقایای دیوار دور شهر مشهد هم نابود شد.
اما ماجرای آخرین برجهای مشهد به گونه دیگری بود، زیرا بازهم به روایت قدیمیهای شهر برخی از این برجهای نگهبانی در محدوده شمالی شهر و حدفاصل راه آهن و دروازه پایین خیابان به عنوان یک سازه مسکونی موقت در بین فضاهای کشاورزی تا سالهای منتهی به انقلاب اسلامی مورد استفاده قرار میگرفت و در سالهای نخست پس از انقلاب و با تبدیل شدن این باغها و زمینهای کشاورزی به زمین مسکونی تخریب شد و جای آن را خانههای امروزین گرفت.
*در تنظیم این مطلب از کتابهای «مطلعالشمس» نوشته اعتماد السلطنه، «مشهد در آغاز سده چهارده هجری» تهیه شده از سوی جمعی از نویسندگان، «مزار میرمراد» اثر غلامحسین بدیعی و کتاب در آستانه چاپ «خاطرات شفاهی علی ظریفیان» اثر نویسنده استفاده شده است.
باروی شهر مشهد و یکی از درواز ههای اصلی آن - سال ۱۳۲۵ قمری